با ده ها فیلم بیش از بیش از یک دهه (و بیشتر در آثار) ، جهان سینمایی مارول مدت هاست که از جایگاه خود به عنوان یک کلاهبردار غیر قابل توقف فرهنگ پاپ سیمان گرفته است. البته ، مهم نیست که این حق رای دادن محبوبیت داشته باشد یا چند میلیارد دلار آن را در کل درآمد آگهی های جهانی بدست آورد ، اما برخی از این فیلم ها بهتر از سایرین هستند - تنها سؤال این است که کدام یک برترین سلطنت می کنند ، و کدام ها می دهند. شما یک فرصت خوب برای رفتن در طول ماراتن فیلم Marvel که به طور فزاینده طولانی است ، نوشابه دیگری دریافت خواهید کرد.
به همین دلیل لوپر از من خواسته است كه به عنوان شخصی كه برای مارول كمیكس نوشته شده است ، قدم بگذارم تا هرکدام از سینمایی های موجود در حق رای دادن را از بین ببرد ، از ابرقهرمانان تا پرش به بهترین فیلم های پرمخاطب این دسته. در اینجا به هر فیلمی در جهان سینمایی مارول نگاه می کنیم که از بدترین و بهترین ها رتبه بندی شده است.
ثور: دنیای تاریک (2013)
اگر مشکل Age of Ultron این است که خیلی زیاد اتفاق می افتد ، ثور 2 از مشکل مخالف رنج می برد. علیرغم بازیگران مستحکم ، کریس همسورث مانند همیشه جذاب و این واقعیت است که بر اساس یکی از بزرگترین قوس های طنز بوکی که تاکنون چاپ شده است پایه ریزی شده است - شخصیت والتر سیمونسون تعریف کننده کاراکتر Thor که در آن معرفی Malekith ، Kurse و یک مجموعه کامل از آن قرار گرفت. دنیای تاریک هرگز به قول خود عمل نمی کند.
روی کاغذ ، یک تن مواد جالب در این فیلم وجود دارد که به نظر جالب می رسد. حمله ستارگان جنگ ستیز به آسگارد توسط سفینه های فضایی رانده شده توسط الف ها تاریک ، و تأکید می کند Asgardians به عنوان موجودات متمایز با فناوری غیر قابل تشخیص از جادو! هیولا های صخره از اولین ظاهر کمیک های Thor Thor در یک تکه ای از آوارها خرد شدند! تیم و لوکی برای انتقام گرفتن از شر شرور که مادرشان را به قتل رسانده ، در یک درگیری که در آن Thor و Malekith به معنای واقعی کلمه به ضرب و شتم یکدیگر می پردازند ، به سختی توپ می زنند که در ابعاد دیگر فرود می آیند!
متأسفانه ، به معنای واقعی کلمه ، هیچکدام به اندازه صداهای آن خوب نیستند ، به خصوص بخشی از مشت زدن به کسی که اینقدر سخت در جوتونهایم فرود می آید. در عوض ، این احساس مداوم وجود دارد که تعجب کنید اگر چیزی را از دست داده اید ، و وقتی شخصیت ها شروع به صحبت درباره این می کنند که چگونه مطمئن نیستند که چطور قرار است کارها را انجام دهند ، واقعاً از بین نمی رود.
The Hulk باور نکردنی (2008)
اگر آنجا نبودید که همه ی آن ها را در زمان واقعی جمع کنید ، به سختی می توانید بفهمانید که چقدر هیجان انگیز بود که نیک فیوری در انتهای مرد آهنین ظاهر شد و به ایده جهانی مشترک همه جانبه اشاره کرد. فیلم های ابرقهرمان با این حال ، هنگامی که The باور نکردنی هالک یک ماه بعد وارد سینماها شد ، به نظر خیلی هیجان انگیز نرسید - حتی وقتی تونی استارک پس از اعتبار خود را کنار گذاشت تا زمینه را برای انتقام جویان فراهم کند.
با تمام صداقت ، The Incredible Hulk بد نیست ، بلکه به نظر می رسد فراموش نشدنی ترین فیلم در کل حق رای دادن است. این کسی است که هیچ کس هرگز از آن یاد نمی کند ، و وقتی فکر می کنید که این کار را به درستی انجام می دهد ، شرم آور است. برای اولین بار ، اگر می خواهید فیلمی در مورد یک دانشمند پرستار با مسائل خشم و قدرتمند بسازید ، آنها می توانند یک شهر کل را تراز کنند ، گرفتن مردی که در Fight Club برای بازی با بروس بانر بازی کرده است یک حرکت بسیار خوب است.
از طرف دیگر ، حتی اگر فاصله زیادی از هالک آنگ لی گرفته شود ، بسیار مورد توجه قرار گرفته است ، فیلمسازان فهمیدند که از آنجا که تنها پنج سال پیش از آن بیرون آمد ، مخاطبان برای رسیدن به سرعت به نیازی به داستان با منشأ کامل ندارند. در عوض ، آنچه ما به یک مبدأ تجدید نظر گره خورده است مربوط به برنامه Captain America و Super Soldier است ، که به عنوان اولین گام برای ساختن جهان مشترک همه جانبه که این فیلم ها در نهایت ساکن می شوند ، خدمت می کند. متأسفانه ، این دقیقاً زمینی نبود. بعد از دو فیلم در همان ماه ها ، دو سال دیگر می گذرد تا MCU فیلم دیگری را بدست آورد ، و چهار سال قبل از بازگشت هالک ، با مارک روفالو بازیگری را از اد نورتون بر عهده گیرد.
مرد آهنی 2 (2010)
او اوتراکت یا Ultron یا جمجمه سرخ نیست ، او این چهره غم انگیز نیست که تقریباً شما را در سمت خود داشته باشد که با Loki دریافت کنید ، و او ناوشکن سرد و نفرت انگیز Helmut Zemo نیست بلکه او واقعاً جاستین همر یک شرور بزرگ MCU. فقط تصویری از سام راکول که به معنای واقعی کلمه در حال رقصیدن در صحنه است ، برای ارائه ارتش خود از هواپیماهای بدون سرنشین Iron Man بی پایان لذت بخش است.
البته ، در Iron Man 2 چیزهای زیادی وجود دارد که شامل نمی شود سم راکول شلیک کند - صحنه ای که به او کمک می کند نسخه دیگری از تونی استارک که هرگز تجربه تغییر زندگی استارک را تجربه نکرده است را به او تحریک کند - و در اینجا شکست می خورد. برای اندازه گیری با سلف خود گنجاندن Whiplash به عنوان "Evil Tony" دیگر تهدید می کند که داستان را در جهتی غیرقابل پیچیده هدایت می کند ، و صحنه وقتی استارک با یک شتاب دهنده ذرات به زیرزمین خود می رود تا به نوعی عنصر جدیدی بسازد ، چنان مسخره است که از خط عبور می کند. از روبرو بودن کتاب طنز در قلمرو ماشین خالص deus exus. این واقعیت که تنها از آن به عنوان "عنصر جدید" یاد شده است ، از جمله C صاف J.A.R.V.I.S.تمجید از تونی برای افزودن به جدول دوره ای ، واقعاً کمکی به نظر نمی رسد که کمتر مسخره به نظر برسد.
در عین حال ، اگر یک باور نکردنی هالک گیر بیفتد ، IM2 یک اقدام مطمئن به MCU بود و ماشین بیوه سیاه و جنگ را به هم می آمیزد ، روابط خصمانه بین دولت و قهرمانان را رقم می زد که نقش بسزایی در آن بازی می کرد. The Avengers ، Winter Soldier و War Civil و ورود فیلم ثریت را به فیلم بعدی فریاد زد. چیزهای زیادی برای دوست داشتن وجود دارد ، و حتی اگر آن را از چیزهای بد پیگیری کنیم ، ما همیشه حرکات رقص جاستین همر را انجام خواهیم داد.
ثور (2011)
Iron Man 2 شاید اولین قدم بزرگ در جهت جلب شکاف جهان Marvel بوده است ، اما Thor اولین باری بود که ما در واقع دیدیم که دامنه عملی آن است.
این حرکتی بسیار جسورانه است که شما در نظر بگیرید که سه فیلم قبلی MCU (به همراه سایر پروژه های غیر MCU مانند فیلم های X-Men و Spider-Man) کاملاً محکم روی زمین قرار گرفته اند. با وجود Thor ، Asgard را در تمام جلالش به دست آوردیم ، کامل با Bifrost ساخته شده از لیزرهای رنگین کمان ، نبردهای حماسی علیه غولهای یخبندان Jotunheim ، و - شاید مهمتر از همه - آن شخص بزرگ "جک کربی" از کلاههایی که خدایان نورسانیایی ظاهراً دوست دارند. پوشیدن.
البته ترفند این است که این فیلم به پایان رسید که همه آن وسایل را به سمت زمین کشید و منجر به نبرد اوج خود با Destroyer شد ، یک ربات خدای نکرده وایکینگ با چهره ساخته شده از لیزرهای مرگ. این قطعاً برای تأکید بر بشریت ثور و ایجاد ارتباط با کریس همسورث برای ما کمی ساده تر است - که به نوبه خود مستقیم منجر به حضور لوکی در The Avengers شد و آن فیلم را به داستانی بیشتر از ثور و برادرش تبدیل کرد. . در عین حال ، این فیلمی است که هیچگاه از دادن فانتزی بالای بین بعدی به ما اجتناب نکرد و این همان چیزی است که باعث می شود آن کار کنیم.
مرد آهنی 3 (2013)
این مورد در مورد Iron Man 3: این قانون است.
این احتمالاً تنها ورود کم ارزش در کل MCU است ، اما این یک نمونه عالی از چیزی است که باعث می شود این فیلم ها به خوبی کار کنند. این فیلم با طنزهای گسترده ای از طرح بلند شده از وارن الیس و آدی گرانوف اکستریمس ترسیم می شود ، اما این داستان را با فیلمی که در توسعه تونی استارک به عنوان یک شخصیت متمرکز است ، می آمیزد ، تا حد زیادی به خاطر کارهایی که نویسنده / کارگردان مطرح کرده است. شین بلک این فیلمی پر از علائم تجاری کارگردانی بلک است - اگر شما نمی دانستید این همان مردی بود که Lethal Weapon را برای شما به ارمغان آورد ، مکالمات سریع و سریع با یک رابطه عجیب و غریب و واقعیت این است که در کریسمس کاملاً تنظیم شده است. با این حال ، اما سبک او کاملاً برای استفاده از تهدید ابرقهرمانان به عنوان زمینه ای برای کشف ایده تونی در مورد عواقب اعمال خود در دنیای متغیر کار می کند.
و این بهترین چیز در مورد آن است. در این مرحله ، ما فقط سه فیلم در حماسه مرد آهنین نبودیم ، ما هفت فیلم در اعماق دنیای سینمایی بودیم که با تهدیدهای بزرگی روبرو بودیم که قبلاً ندیده بودیم. بلک و دونی کشف می کنند که چگونه باهوش ترین فرد اتاق با زندگی در دنیایی روبرو می شود که به چیزی تبدیل می شود که نمی تواند پیش بینی کند. این فیلم در مورد یک ابرقهرمان با یک اختلال اضطراب است و نه تنها احساس طراوت و جالب می کند بلکه یک نتیجه دائمی است که مستقیماً به Age of Ultron و War Civil منجر می شود.
بعلاوه - این را برای هر کسی که اولین بار از اطراف دور نمی شود خراب می کند - پیچش با ماندارین درخشان است.
Doctor Strange (2016)
برای خوانندگان طنزهای دیرینه ، این واقعیت که یک فیلم Doctor Strange با بودجه بزرگ واقعاً اتفاق می افتد اتفاق تعجب آور است. یک سؤال بزرگ وجود داشت که چگونه جادوگری روانگردان خم شده ذهن عرفانی از جهان مارول - چیزی که فقط با مخلوط خیال پردازی بالا و علمی تخیلی در Thor hin به آن اشاره شده بود - بود. فیلمها.
خبر خوب این است که از نقطه نظر بصری ، آنها کاملاً این کار را کردند. واقعیت های تقسیم فراکتال در صحنه های جنگ فیلم به طرز زیبایی عجیب و غریب بود و هواپیمای اروتی ارواح که در آن نبردهای زندگی و مرگ برای سرنوشت زمین می توانست غافل از غایب در کنار واقعیت روز به روز باشد برای نشان دادن تفاوت دنیای استفان عجیب بسیار عالی بود. از دیگر ابرقهرمانان مارول بود. خبر بد این است که از یک منظر داستان گویی ... خوب ، آنها اساساً Iron Man را به جای تکنولوژی جادو می کردند.
ضرب و شتم سفر دکتر استرنج از جراح خود جذب شده به جادوگر سوپر تا حدی احساس حواس پرتی می کرد ، حتی با این وجود حتی یک توصیف شوخی از بندیکت کامبربچ در مورد بیانسه مانند چیزی که رابرت داونی جونیور می توانست بدون بازنویسی یک هجا تنها گفت. تا زمان اوج و معامله زمان خم شدن Strange با Dormammu نگذشته است که دکتر استرنج واقعاً به خودی خود می آید و کاری را انجام می دهد که فقط می تواند برای شخصیت عنوان آن کار کند. آن قسمت عالی است ، اما راهی که ما را به آنجا می برد مسیری است که قبلاً از آن گذشته بودیم.
انتقام جویان: Age of Ultron (2015)
وقتی نوبت صحبت درباره اولین فیلم انتقام جویان رسید ، با کمی جزئیات بیشتر به این موضوع می رسیم ، اما یکی از بزرگترین موانعوقتی می خواهید این ابرقهرمانان زیادی را بعد از دو یا سه ویژگی خود به خود اختصاص دهید این است که این شخصیت ها را کمی صاف کنید. فقط فضای کافی وجود ندارد که همه چیز به یکباره در جریان باشد ، و تمام شخصیت هایی که در فیلم های انفرادی خود کسب می کنند ، وقتی همه در مرکز توجه قرار بگیرند ، بسیار گسترده هستند.
این لزوماً دلال نیست - جنگ داخلی در واقع کارهایی بسیار عالی را با شخصیت های بیشتر حتی با ارائه لحظه ای درخشان به همه انجام داد - اما در عصر اولترن ، قوام و عمق بیرون می رود. کاپیتان آمریكا كیف ، تور یك كلمه گوشتی است و در حالی كه مرد آهنین از نظر شخصیت بهتر از دیگران فاصله می گیرد ، به نظر می رسد درسی كه تونی استارك در Iron Man 3 آموخته است در اینجا كاملاً فراموش شده است. اوه ، و او همچنین مسئول ایجاد روبات قتل است ، بنابراین ، شما می دانید که این یک مشکل خواهد بود. مهمتر از آن ، بسیاری از شخصیت های یادداشت شده در اینجا - مانند بیوه بلک تاسف می خورند که او "یک هیولا" است ، هاوکی با داشتن یک خانواده مخفی فقط برای تنظیم "جمع دو شخصیت" دو روز از بازنشستگی "، و جایی که هک شد. عاشقانه های هالک / بیوه سیاه ناشی شده است؟
علیرغم نبرد نهایی بسیار عالی و پر از چند سکانس اکشن بسیار سرگرم کننده ، سن اولترن در نهایت احساس عدم تعادل می کند.
ایگو (نگهبانان کهکشان جلد 2)